سه فصله آرزو

چه ارزوها

درامد :

چه ارزوها که داشتم من ودیگر ندارم.

چها که میبینم وباور ندارم.

چها ،چها ،چها ،که میبینم وباورندارم.

مویه :

حذر نجویم از هرچه مرا بر سر اید.

گودراید ،دراید

که بگذرندارد ومن هم که بگذار ندارم.

برگشت به فرود :

اگرچه باورندارم که یاور ندارم.

چه ارزوها که داشتم من ودیگر ندارم.

مخالف:

سپیده سرزد ومن خوابم نبرده باز.

نه خوابم که سیر ستاره و مهتابم نبرده باز.

چه ارزوها که داشتیم و د گر نداریم ،

خبر نداریم.

خوشا کزین بستر ،دیگر ،سربر نداریم.

برگشت :

درین غم ،چون شمع ماتم ،

عجب که از گریه ابم نبرده باز.

چها چها چها که میبینم وباور ندارم.

چه ارزوها که داشتم من و دیگر ندارم..

نظرات 3 + ارسال نظر
مهدی پنج‌شنبه 27 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 12:50 ق.ظ http://spantman.blogsky.com

سلام
من تا حالا توی وبلاگم شعرای خودم و می نوشتم اما یک شب خیلی از این شعرای سعدی خوشم اومد برای همین گذاشتمشون اگه توی وبلاگم بگردی شعرای خودمن
راستی این دو غزل سعدی هم عاشقانه هستم یعنی نیستن؟

چرا عاشقانس.اخه اشعار نصیحتی زیاد داره .

مجید (3ajid) پنج‌شنبه 27 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 03:14 ق.ظ http://daneshjou.blogsky.com

سلام
خیلی بی انصافی ها! میدونی چرا؟
آخه اومدی تو وب من و هیچ نظری ندادی!
ای ول داری بابا

مهدی جمعه 28 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 10:35 ب.ظ http://spantman.blogsky.com

سلام دوست عزیز
مرسی که تشریف اوردی و وبلاگ محقر من و با نظراتت روشن کردی
بازم از این کارا بکن
باهات در مورد افسوس موافقم
فقط به خاطر معنی اش گذاشتمش

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد